تاریخ : سه شنبه 92/10/24 | 10:40 عصر | نویسنده : دخترک تنها
پسری که خیلی دوست دختر داشت بالاخره عاشق شد و ازدواج کرد…!!
بعد خدا بهش یه دختر داد…!!
یه روزی خدا بهش گفت یادته چه جوری اشک دخترها رو در میاوردی…!!
حالا خودت دختر داری…!!
نظرت چیه…!!؟؟تحمل اشکش و داری…!!؟؟
گفت:فقط میتونم بگم پشیمونم و امیدوارم همه اونها که دلشون رو شکستم
منو ببخشن!
هیچ پدری طاقت دیدن اشکهای دختر شو نداره!
پدرهای اینده خوب فکر کنید زمین گرده ها!
.: Weblog Themes By Pichak :.